دیشب عشقمو دیدم...ب بهونه کتاب خریدن رفتم بیرون...خیلی خوشحال بودم ک میخام ببینمش...
اول واسه پام رفتم دکتر اخه ناخونام دولایه درمیاد!!!
دکترم برام ازمایش نوشت گفت ممکنه کمبود کلسیم باشه یا عفونت قارچی اخه پیهام زیاد عرق میکنه...
ساعت 7بود ک عشقم اس داد منم بهش ز زدم ببینم کجاس ک هنوز خونه بود...
دیگه اماده شدو ساعت 7ونیم رسید پیشم...عسلمه...اول رفتیم دندون پزشکی واسش اخه دندونه
عقلش اذیتش میکنه ولی گفت باید عکس بگیره تا ببینه جراحی میخاد یا نه..خداروشکر ک 1دونه بیشتر
نداره منک 4تا داشتم 4تاشم جراحی کردم 3سال پیش...گفت دوروبره 200تومن هزینشه!!!!بابا چخبره؟!!
ازونجا اومدیم بیرونو ...حالش خوب نبود نشسیم یکم تا بهتر شه...دوستم زنگ زد
بهم..دوسته دورانه دبیرستانم بود....بعده کلی وقت حرفیدیم...عشقمم هی میخاس حواسمو پرت کنه و
مثلا بگه ینفر داره باهام حرف میزنه هی مسگف خانوم ساعت چنده
...خیابونه فلان کجاس..منم هی تمرکزم بهم میخورد...نمدونسم چی میخاسم بگم پای تلفن..
از دسته عسلم...
حرفمون تموم شدو باعشقم راه افتادیم سمته چارا ملاصدرا رفتیم قنادی زولبیا بامیه گرفتیم
همش میگفت دلم زولبیا بامیه میخاد..یجعبه گرفتو..یخورده هم میشکا گرفتیم ک جفتمون خیلی دوس داریم
2تا رولته خامه ایم گرفت ک من نخوردم داد بدوستش..
خییییییییییییییییییییییییییییییلی گرم بود هوا منم بدجور گرمییم
همه میگفتی خییییییییلی گرمهمنم داشتم هلاک میشدم..توقنادیه کولر روشن بود...
وایسادم جلوش خوب بود ولی خیلی اثر نداش..
اودیم بیرون یکم راه رفتیم دیگه کمکم وقته رفتن بخونه بود پیاد هسمته نمازی رفتیم
داداشمو خانومش رفته بودن گوشی بگیرن زنگ زدم داداشم