دلدار و بانوش :)

عشق و خوشبختیمون ابدی

دلدار و بانوش :)

عشق و خوشبختیمون ابدی

♥ به نام خدا♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا

لَیُزلِقونَکَ بِأَبصـارِهِم

لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـالَمین ♥

فا الهه خیر حافظا
و هو الرحمن الرحیم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مــ♥ـــا
واسه همیشه
باهمیم

وب دیگمون:

http://6711-ta-hamishe.blogfa.com/
آرشیو اونجا کامل هست

۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

دوسدارم حال الانمو بنویسم...ولی نمیدونم چی بنویسم...دل تنگم...عشقم نمیدونم کی میاد...دلم گرفته...کاش زودتر دوری تموم شه...مرد منم دلش تنگه کاش برگرده زود...کاش راحت میشد پیش هم بود..هر وقت که دلت عشقتو بخواد بتونی پیشش باشی..یا همه چیز بهتر میشد...حیف که طول میکشه...بایدصبر کرد...کاش. یسری حرفارو جور دیگه ای گفته بودم...برخوردا بهتر بود همه چیز بهتر پیش میرفت...متاسفانه یادم رفته بود که توو فرهنگ ایران..پسرا بهتر باهاشون برخورد میشه و کارایی که واسه یدختر عیبه و خیلی. بد حساب میاد...هیییییچ ایرادی نداره انجام بدن...خدایا کمکم کن کمکمون کن تویی کاش میتونی نشون بدی شتباه میکنن و مردمن میتونهه..ایشالا با تلاشمون..عشقم و من کنار هم همه چیز بهتر میشه و درست پیش میره...

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۰۴
بانــ♥ــوی دلدارم

 ساعت 2 میگه دیگه بحث نکن راجبش..حرف میزنیم..گریم میگیره ازینک دلم تنگه و نیست پیشم..کلی حرف میزنیم و میگی ک هرشب با دوستت میرید جایی ک یاد منطقه و بچگیات میفتی و،دلت وا میشه تنگم میشه..کلی حرف زدیم..گریم گرفت از دوری...با غصه گفتم ایشالا سفرای بعد باهم باشیم..توهم ناراحت بودی گفتی ایشالا...دلمون وا شد یکم..حرف زدیمو ده دقه به چهار خوابیدیم...خداروشکر که تموم شد....ممنون خدا:*

۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۳ ، ۱۴:۰۸
بانــ♥ــوی دلدارم
 بازم تنهایی..سوتفاهمه بیخودی خوبیمونو بهم میزنه:(( ساعت3. از ساعت 4 تا الان،سکوته..توضیحی که میدم تا مردم بدونه اشتباه متوجه شده اما خراب میکنه قضیرو بدتر... عشقم که دور میشه ازم و باید حرف نزنیم تا باز همه چیز عادی شه...من زن تنهای شبم الان...کاش پیش مردم بودم..کاش ناراحتیا تموم شن و زود صداتو بشنوم:(((

۰ نظر ۲۵ فروردين ۹۳ ، ۰۱:۲۶
بانــ♥ــوی دلدارم

این همه منتظر میشم تا بشه باهات حرف بزنم..از دیشبم شارژ نداشتی.بین این همه کلافگی و اعصاب خوردی..این همه اتفاقای اذیت کن میفته..وقتی منتظرم بیاد بریم پیاده روی و معطل شدم...بالاخره میشه حرف بزنیم 5و20 دقه بود....ده دقه که گذشت دختر عمم زنگ میزنه میگه اومدم منم مجبور میشم قط کنم با دختر عمم حرف بزمک..حرف بزنم:( ( رسیده بود دیگه نمیشد باهات حرف بزنم...اونم داستانه شارژا که معلوم نشد چجوری توو پارک گم شدن...حالا هم رفتین خرید با امیر و مامان..ولی مثه من کلافه و بی حوصله ای...کاش میشد باشم باهم بریم همونجایی که آرامش بهت میده .. دریا و،بیاد بچگیات ذوق میکنی تا جفتمون بهترشیم و آروم شیم.. ی هفته ایه سرما خوردی...صدای مردونتم گرفته ...زود میای پیشم.بهترشی ایشالا..منم خوشحال میشم.:*بودن من و تو باهم کاش رنگشو زودتر بپاشه.. 

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۱۲
بانــ♥ــوی دلدارم

امروز بی تو رفتم بیرون..رفتم واسه کار کلاسم همش با بابا بودم واسه خونه خرید کردیم.بعدش رفتم واسه کارم...بابا رفت و من تنها شدم.نمیدونستم چی کار کنم وقت بگذره..تصمیم گرفتم پیاده روی کنم..کلی راه رفتم ویترینارو می‌دیدم بیخودی.اینجور وقتا. خیلی سخته حتا اس دادنم سخته..واقعا حس میشه دوری.امروز که نشد زیاد حرف بزنیم از5ورب تا الان بیشتر...شاید رب ساعت شده باشه..دیگه هیچی گیره ماشین هستین..گیر،شستنش...دوساعته الان...خیلی دلم گرفته...تا نیستی انگار اصلا نیستی...تومتوجه گذر زمان نمیشی ولی خیلی واسه من دییییر میگذره...

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۲۲:۰۸
بانــ♥ــوی دلدارم

 سه روزه رفتی..کاش هفته های بعدشم زود بگذره..برسیم له روزی ک میبینمت...سخته وقتی بخوایم پیش هم باشیم ولی نشه...واس من دیرتر میگذره چون کسی نیس یا چیزی نیس ک،سرمو حداقل چندقه بهش گرم کنم..تا کمتر به نبودنت فک کنم..واسه تو هم سخته میدونم.ایشالا سالم و زود برمیگردی.دیشبم مامانت اومد پیشتون رفتین گردش.کاش منم بود م ایشالا دفعه های بعد باهم میریم..خوب بگذره زود بگذره بیاد مردمن.خداهم مواظبته قلبم.عزیزمی:*

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۳ ، ۱۶:۰۳
بانــ♥ــوی دلدارم