قبل از سفر..دیدنتتتت
امروز امتحان فنی داشتم.کلاسِ آیین نامه 2تا4 داشتم و کلاسِ فنیم 4تا 6 تموم میشد..از اونجا که توو کلاس نت ندارم اس ام اس دادیم و قرار گذاشتم واسه عصر..بعد کلاس و امتحان زودی رفتم پایانه و دلدارم اومد:) رفتیم 4راه و تاکسی گرفتیم رفتیم ستاره و گشتیم و گشتیم و یه تی شرت سفید با جیب مشکی خرید دلدار
وقتی اومدیم بیرون من هی گفتم یچیزی بخوریم؟ولی چیزی بذهنمون نرسید اول.ولی بعد بین پیتزا هاتداگ مونده وبدیم که کدوم و بگیریم بالاخره رفتیم و پیتزا گرفتیم...دلم میخاد این لحظه ها که نمینویسم فقط واسه خودم بمونه و یادم نره....وقتی توو فست فودی بودیم مامان زنگ زد و گفت امشب زودتر بیا که وسایلامونو جمع کنیم و زودتر بخوابیم و واسه سفر آماده باشیم.8ونیم بود.قطع که کردم گفتی چیگ فتن و منم برات گفتم.گفتی پس بریم زودتر.من که دلم نمیومد برم زودتر و گفتم یکم دیگ باشیم و من یرم بعدش.رفتیم بیرون و رفتیم سمت سر خیابون و رفتیم توو پاساژی که اون حوالی بود کفش ببینی ولی چیز خوبی ندیدیم.راه افتادیم سمت س.خ توو اون یکی مجتمع رفتیم که اون نزدیکی هس ولی بازم چیز خوبی نیافتیم..
یه مغازه گل فروشی بود گلدونای قشنگی داشت حیف که گلدونا توو خونه دووم نمیارن..هرچی گرفتیم اینظور بوده:( وگرنه میگرفتیم.گفتم دوسدارم برات گلدون بگیرم.گفتی خودمم دوسدارم حیف که نمیمونن.رفتیم تا جایی که دیگ من باید تاکسی میگرفتم و میرفتم خونه..بخاطر پیتزا یه آدامس بهش دادم و بعدش رفتیم پشت درختا دور از ماشینا و ترافیک خداحافظی کردیم و دلدارم رفت..منم وایسادمو رفتنش و پشت سرش رو نگاه کردم تا جایی مه میشد و دیده میشد..اینجوری یکم آروم شدم..حداقل..