دلدار و بانوش :)

عشق و خوشبختیمون ابدی

دلدار و بانوش :)

عشق و خوشبختیمون ابدی

♥ به نام خدا♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا

لَیُزلِقونَکَ بِأَبصـارِهِم

لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ

و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ

و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعَـالَمین ♥

فا الهه خیر حافظا
و هو الرحمن الرحیم

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

مــ♥ـــا
واسه همیشه
باهمیم

وب دیگمون:

http://6711-ta-hamishe.blogfa.com/
آرشیو اونجا کامل هست

3>

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۴۷ ق.ظ
امروز نمیدونستیم کجا بریم قرار شد فکراشو کنه و خبرم کنه تا وقتی میرسم پایانه.زودتر از خونه زدم بیرون.20دقه به 7 بود زدم بیرون و 7و10دقه پایانه بودم.پیام دادم که رسیدم ایمانم گفت 10 دقه دیگه میزنم بیرون منتظر باش توو ایستگاه تا بیام بریم م.آباد.گفتن توو ایستگاه منتظرتم.همسن طور که داشتم پیامِ گروهِ پزشکیِ تلگرامو میخوندم فروشنده ی جوراب رو دیدم که از اتوبوس پیاده شد منم از اونجایی که جوراب میخاستم گفتم بده ببینم رنگِ پاهارو داشتم زیر و بالاش میکردم که ایمان اومد.گفت نمیخای نخرش.گفتم حالا ببینم چجوریه.گرفتمش و سوارِ اتوبوس شدیم و 1دقه بعد راه افتاد.از صدای ازار دهنده مسجد گفت که انگار وسطِ خونشون اذون میگن:/ و باقیه مساعل.بچه های خواهرش و .. کم کم رسیدیم م.آباد و یه گشتی زدیم توو خیابون و رفتیم داخل یکی از مغازه های بزرگ که تخفیف زده بود.مردونه هاش که خوب نبودن ولی زنونش بهت بود.یه مانتو صورتی دیدیم که خوشمون اوم..رفتم پروش کردم و ایمانم گفت بذار یه شال باهاش سِت کنیم رفت عشقم دنبالِ شال گشت :) با چندتا شال برگشت که همشون قشنگ بودن یه سبزو آبی و ژرشکی و آبی نیلی.زرشکیه و آبیه بهتر بودن ولی جنسِ زرشکیِ بهتر بود و اونو رداشتم.هر کدومرو که میپوشیدم میگفت به به چه قشنگه..! سلیقه منه دیگ:) خوش سلیقه منه
بعدش رفتیم منتظرِ اتوبوس شدیم.یه ربعی نشستیم ولی نیومد تصمیم گرفتیم به پیشنهادِ من راه بیفتیم و تا یه جایی بریم و تاکسی بگیریم..یکم کخ رفتیم اتوبوس با سرعت از جلومون رد شد :/ کلی حرص خوردیم و تاکسی گرفتیم تا پایانه رفتیم و رفتیم تا داروخونه توو م.صد.را دارو مامنش رو گرفت.دیدیم خیلی دیره 9ونیم شده سریع خداحافظی کردم و اومدم خونه..
رسیدم بهش زنگ زدم و خبر دادم.سرِ سه راه بود.گفتم رسیدی پیام بده.
دلدارم یرب بعد پیام داد که خونس و از ریحان هات داگ گرفته بود.
حدودِ 11ورب اینا بود که گفتم خیلی خوشگلن خوش سلیقه ی من..:) 3> گفت مبارکت باشه..بعدم گفت از شال و مانتوت عکس بگیر.گرفتم و فرستادم..بزم گفت مبارکت باشه:)
منم: مرسی عزیزم..
۹۵/۰۶/۰۴
بانــ♥ــوی دلدارم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">