....
شنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۳، ۱۰:۰۸ ب.ظ
امروز بی تو رفتم بیرون..رفتم واسه کار کلاسم همش با بابا بودم واسه خونه خرید کردیم.بعدش رفتم واسه کارم...بابا رفت و من تنها شدم.نمیدونستم چی کار کنم وقت بگذره..تصمیم گرفتم پیاده روی کنم..کلی راه رفتم ویترینارو میدیدم بیخودی.اینجور وقتا. خیلی سخته حتا اس دادنم سخته..واقعا حس میشه دوری.امروز که نشد زیاد حرف بزنیم از5ورب تا الان بیشتر...شاید رب ساعت شده باشه..دیگه هیچی گیره ماشین هستین..گیر،شستنش...دوساعته الان...خیلی دلم گرفته...تا نیستی انگار اصلا نیستی...تومتوجه گذر زمان نمیشی ولی خیلی واسه من دییییر میگذره...
۹۳/۰۱/۱۶